بازاریابی شبکه ای به عنوان یکی از بهترین روش ها برای فروش کالا و ارائه خدمات با انجام گفتگوی های شخص به شخص به منظور معرفی کالا و بدون نیاز به طرف سوم، برای هر دو طرف فروشنده و خریدار سود بیشتری دارد و هر دو طرف با صرف انرژی کمتر، هزینه کمتر و زمان کمتر سریع تر به اهداف خود دست می یابند.
ملاقات شخص به شخص و یا چهره به چهره در ترغیب افراد به خرید بسیار مؤثر است. زیرا خریدار نیز این فرصت را دارد که محصول را از نزدیک ببیند و بتواند تمامی سؤالات خود را از فروشنده بپرسد؛ ارائه محصول از تولید به مصرف بدون وجود واسطه، از قیمت آن می کاهد. بعلاوه، معرفی محصول توسط فردی که آن را استفاده کرده و اعلام رضایت می کند، از هر مدل تبلیغاتی دیگر تأثیرگذارتر است.
این روش در ایران در مقایسه با آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی عمر چندانی ندارد و جدید محسوب می شود و به همین دلیل تحلیل و بررسی آن با توجه به شرایط بومی و فرهنگی موجود می تواند در رشد سالم و ارتقای کیفیت آن تأثیرگذار باشد. آسیبی که این گزارش به دنبال بررسی آن است، جذب مشتری از طریق دادن وعده های غیر منطقی در ازای فروش کالا است.
آسیب های بازاریابی شبکه ای
بسیاری از افراد بر اساس وعده هایی غیر منطقی از سوی بعضی بازاریابان، در حالی تصمیم به فعالیت در شرکت های بازاریابی می گیرند که از واقعیت های این کسب و کار بی اطلاعند. علاقمندان باید بدانند که درصد زیادی از فعالان این حوزه بیشتر پول خود را صرف خرید و هزینه های خرده ریز می کنند و این میزان مصرفی از پول کمیسیون شرکت بیشتر است. حتی در بعضی موارد کسانی که برای سود بیشتر، سرمایه گذاری بالاتری می کنند، بیشتر ضرر می بینند. این در حالی است که در بعضی موارد لیدرهای شرکت ها با برگزاری جلسات توجیهی و سخنرانی های تهییج کننده سعی در پوشاندن این واقعیت دارند. این سخنرانی ها معمولاً به عمد با صدای بلند و فریاد صورت می گیرد تا فضا و شرایطی غالب شود که تحت تأثیر آن تمام گفته های سخنرانان از خیال و رویایی زیبا در ذهن مخاطب به باور تبدیل شود؛ باوری که غیرواقعی و منطقاً غیرممکن است. معمولاً سخنرانان با فضاسازی به روش های گوناگون از ایده آل هایی که دلخواه همگان هست می گویند و گاه به گاه نیز با سوگند خوردن و یا جعل داستان سعی در واقعی جلوه دادن صحبت های خود و گرفتن تأییدیه از دیگران دارند. درگیرکردن اعتقادات و وجدان مخاطب نیز راه دیگری است که عده ای آن را به کار می گیرند.
همچنین درست است که کار و تلاش امری بسیار پسندیده است اما در مواردی تعهد افراطی به این کسب و کار، می تواند منجر به اعتیاد و تبدیل به سبک زندگی افراد شود؛ به خصوص کسانی که به دنبال به دست آوردن پول بی درد سر هستند، با گذر زمان دیگر نمی توانند در محیط های کار معمولی فعالیت کنند. بسیاری از زنان و جوانان هم بر اساس وعده های اغراق شده، شیوه زندگی خود را تغییر می دهند. ترک تحصیل، ترک شغل و اختلافات شدید خانوادگی از حداقل ترین واکنش هایی است که ممکن است از طرف افراد تحت تأثیر این وعده ها صورت می گیرد و این یعنی از بین رفتن انرژی و پتانسیل نیروی جوانی که می تواند در خدمت سازندگی جامعه به کار گرفته شود.
بعضی از این وعده های غیر واقعی عبارتند از:
– امکان کسب درامد بالا برای همگان وجود دارد.
– بازاریابی شبکه ای پرقدرت ترین صنعت امروز دنیاست.
– این کسب و کار، فعالان را به پول، قدرت، محبوبیت و بزرگی می رساند.
– دیگران حسرت جایگاه بازاریابان را خواهند خورد.
– همه مشکلات اقتصادی و متعاقباً خانوادگی و …با فعالیت در این حوزه از بین خواهند رفت.
همچنین شیوه نادرست بازاریابی ممکن است شرایط را برای مثلث کلاهبرداری (فشار اقتصادی، فرصت، توجیه عقلانی) فراهم کند.
علت شیوع وعده های دروغین
اینکه چرا عده ای این وعده ها را باور می کنند و با وجود آن که نسبت به وعده های نادرست بارها از راه های مختلف هشدار داده شده است، برای رسیدن به آن دست به هر کاری می زنند، نکته قابل تأملی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت:
– انتخاب هدف نادرست: رفتار اجتماعی و شیوه زندگی هر فرد، تابع تفسیر وی از زندگی است. ممکن است این مقوله پیچیده به نظر برسد و یا عده ای آن را نامربوط به مسئله وعده های بازاریابان به مخاطبان بدانند؛ اما نکته مهم آن است که نه تنها این معضل، بلکه بسیاری از دیگر مشکلات فرهنگی و اجتماعی متأثر از عدم انتخاب درست هدف وحتی ناآگاهی از اهمیت آن است. هر هدفی که فرد برای زندگی خود تعیین و ترسیم می کند، به طور طبیعی، شیوه زندگی متناسب با خود به فرد پیشنهاد می دهد. پس از تعیین هدف، نقطه اصلی ایمان به هدف است. بدون ایمان به هدف، پیشرفت امکان پذیر نیست. البته آن چیزی که به آن ایمان داریم می تواند هر چیزی باشد. اگر کسی پول و ثروت را به عنوان تنها هدف زندگی خود در نظر بگیرد و به آن ایمان داشته باشد، به ناچار گرفتار ذهنی مادی خواهد شد و برای رسیدن به ذهنیت خود از هر روشی فارغ از درستی آن استفاده خواهد کرد. ذهن مادی تنها مال بیشتر و مصرف بیشتر می طلبد. این ولع برای موفقیت مالی، بعضی اوقات قدرت تحلیل را از فرد سلب کرده و فرد توان تشخیص دروغ از واقعیت را ندارد.
– عدم استحکام شخصیتی به لحاظ اخلاقی و رفتاری: شخصیت اخلاقی و شخصیت رفتاری باید دارای چنان استحکامی باشد که جاذبه های گوناگون و فریبنده نتواند وی را تحت تأثیر قرار دهد. پول، مقام و جاذبه های جنسی از اموری هستند که فرد را به شدت اسیر می کنند. فرد به لحاظ شخصیتی نباید اسیر و مقهور جاذبه های گوناگون و به خصوص نادرست شود تا حدی قدرت تفکر نیز از او سلب شود.
– عدم تبعیت از داوری خرد و عقل انسانی: تبعیت و چشم و هم چشمی از یکدیگر بدون تفکر و تعمق مسیر اغفال و فریب را هموار می کند. این دیدگاه که من باید همانطور عمل کنم که عده ای در رفتار، در اعمال و در ارتباط خود آن گونه عمل می کنند، خطاست. راه تفکر همیشه باز است. همیشه باید گوینده سخن را مورد عیارسنجی قرار داد. به طور مثال باید به درستی فهمید که این رفتار این فرد در محیط کار، در زندگی فردی و اجتماعی چگونه است؟ با زیردست و بالادست خود چگونه برخورد می کند؟ این ها همه معیار شناخت تقریبی فرد و شناخت عیار سخن وی است.
راه حل
چه باید کرد؟
راه حل مسئله ای که در این گزارش مطرح شد را می توان در دو سطح اجرا کرد: راهکار نظری وکلی و راهکارهای مصداقی و عملی.
در سطح نظری، باید رویکرد و نوع نگاه جوانان به زندگی اصلاح شود. با تغییر این رویکرد، جوان می تواند هدف خود را به درستی تعیین کند. امروز کشور، محتاج درست فهمیدن و درست عمل کردن است. پس فهم درست، عملکرد درست و انتخاب درست هدف توسط جوانان بسیار پرثمر خواهد بود. جوانان موتور حرکت هستند. امروز کشور نیازمند جوانانی صبور، عاقل، اهل ابتکار، اهل اقدام، دور از تنبلی، مهربان، شجاع و مؤدب است که درد دیگران، درد آنها محسوب می شود. برای اینکه جوان بتواند به درستی مسائل را تحلیل کند و بدان عمل کند، نیازمند آموزش است. آموزش تحلیل انتقادی گفتمان از راه های مختلف مانند رسانه، دانشگاه و گروه های اجتماعی می تواند بسیار نتیجه بخش باشد و به جوان در تصمیم گیری های عقلائی کمک کند. پرسیدن سؤال و علت هر پدیده اولین قدم در راه تفکر نقادانه است و ساده ترین سؤال «چرا» است.
مراقب باشید فریب سخنانی که به همان روش شرکت های هرمی با هدف تحریک احساسات ایراد می شوند را نخورید. درسطح عملی در بازاریابی شبکه ای، فعالان این حوزه علی الخصوص جوانان باید بدانند که فروش کالای خوب و با کیفیت باعث رضایت مشتری، افزایش دامنه مشتریان و در نتیجه افزایش میزان خرید می شود. در این حالت هم فروشنده سود می برد و هم رشد اقتصادی و افزایش تولید خواهیم داشت. پس کسی که می خواهد در حوزه بازاریابی فعالیت خود را آغاز کند باید:
– محصول را به خوبی بشناسد.
– شرکت را به دقت انتخاب کند.
– با ناظران در ارتباط باشد.
– سواد خود را افزایش دهد.
– سؤال زیاد بپرسد.
– هزینه ها را بررسی کند.
– سیاست های بازپس گیری را مرور کند.
– طرح سوددهی را بررسی کند.
مطالب اموزنده بود ولی مادر تجربه دیدیم وضرر کردیم